دفترچه خاطرات من

گور پدر دنیا! مشغول ِخودم بودم🌱


۲۳

هربار که میام وب رو آپدیت کنم و پست جدید بذارم، یه نگاه به پست های قبلی میندازم و احساس میکنم سالها گذشته ازشون! باورم نمیشه سرعت تغییرات و اتفاق های زندگیم رو...

این مدت انجام پروژه رو استارت زدم و در عین سخت بودنش اما، به من حس مفید بودن میده🥰 دوس دارم انجام دادنش رو.

اتفاق جدیدی نیفتاده جز اینکه تقریبا طبق روتین پیش میرم و هر روزم با برنامه میگذره و میشه گفت تا شب مشغول انجام دادن کارامم. منم که عاشق مشغولی و سرشلوغ بودنم😁

برای این تابستون چندتا دوره و کلاس مدنظرم هست که امیدوارم بتونم به همشون برسم و با موفقیت انجامشون بدم.

کم کم یه احساسی درونم داره بهم میگه: داره دیر میشه دختر! و این منو مضطرب کرده.

کاش بشه اون حسی که باید تجربه کنم، با آدم درستش و در زمان درستش برام پیش بیاد🤍

من پر از حس خوب و منتظر اتفاق های خوبم🌱✨

♥ سه شنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 23:14 توسط Me :