دفترچه خاطرات من
گور پدر دنیا! مشغول ِخودم بودم🌱
سلام بر خواننده ناشناس و خاموشی که ممکنه یه روز اینارو بخونه🤣
بعلههه این چهره بالاخره رفت پاکسازی و از نتیجه بسیار راضیه و قصد تکرارش رو داره😁 و اینکه یه سری وسیله برای کارم سفارش دادم که بعضیاشون هنوزم نرسیدن🤦🏻♀️
برای پوستمم دکتر رفتم اما هنوز نسخه رو نگرفتم! درحال مطالعه و آماده کردن جزوه ها و فعالیتامم و در عین حال چند روزه که مریض شدم و صدالبته الان کاملا خوب شدم بجز گلوم و صدام که هنوز گرفتس...
فردا هم که باید برم برای تحویل مدارک و منی که از این همه قدرنشناسی و ناسپاسی، ناراحت شدم.
تا بوده دستم نمک نداشته که نداشته!
چه بگویم که ناگفته هم پیداست...
امروز غم داشت خیلی🖤💔
خب باید بگم که مثل چند سال اخیر، برای تولدم هیچ برنامه خاصی نچیدم! فقط چند روز قبل رفتم عکس گرفتم... نمیدونم چرا روز تولدم غم عالم میریزه تو دلم که نباید الان تو اینجا میبودی🥲
یه حس نرسیدن، شکست، دیر شدن و غم... همشون باهم منو احاطه میکنن! برای همین هیچ ذوق و حوصله ای ندارم روز تولدم.
بالاخره برای پوستم که داغون شده، قدمی برداشتم. رفتم مشاوره برای پاکسازی و دکتر هم رفتم. هفته دیگه هم نوبت پاکسازیمه،
این ماه اوضاع مالی خرابی دارم و از قضا مخارجم از همیشه بیشتره🤦🏻♀️ چه کنم واقعاااا... دلم تغییرات اساسی میخواد
رژیم رو پس از افت و خیزها که رهاش کرده بودم، دوباره شروع کردم دو روزه. کلا از اول تابستون تا به الان ۲/۵ کیلو فرقشه ولی من میخوام این روند ادامه پیدا کنه.
اگر جیب محترم اجازه بده میخوام موهامم رنگ کنم بعد سه سال😁 ببینم چجوری پیش میره.
دیگه خبر خاصی ندارم! تا درودی دیگر بدرود🤣